نفت در ایران قدیم

کاوش‌های باستان‌شناسان محقق داشته که از زمان سومریان در شوش قیر مورد استفاده بوده است به این صورت که قیر را به جای ملات بین سنگ‌ها و آجرهایی که در عمارت کار به کار می‌بردند استفاده می‌کردند و هم‌چنین جواهرات را بوسیلۀ تکه‌‌های قیر نصب می‌کردند و کشتی‌ها و ظروف سفالین را با قیر می‌اندودند تا آب به آن‌ها سرایت نکند.

[...] آنچه مسلم است در اوستا نفت به معنای روغن معدنی آمده و در دوره هخامنشیان نفت برای روشنایی و مقاصد طبی استعمال می‌شده است. ایرانیان که آتش را جزء عناصر مقدس دانسته و احترام می‌کردند، گاز نفت را که در پاره‌ای جاها از زمین خارج می‌شد مشتعل کرده و چون همیشه می‌سوخت، در نظر آنان «آتش جاودان» به‌شمار می‌آمد و در نقاطی که این آتش دیده می‌شد آتشگاه بنا می‌کردند. در آران (بادکوبه) و دامغان و بلخ و مسجد سلیمان این‌گونه آتشکده‌ها وجود داشته است.

[...] هرودت در تاریخ خود راجع به نفت ایران چنین می‌نویسد: «در ۲۲ کیلومتری شوش محلی است که اردریکا نام دارد. در اینجا چاه‌های است که با چرخ و خیک از آن نفت و قیر و نمک بیرون آورده در مخزن می‌ریزند و پس از چندی قیر و نمک ته‌نشین می‌شود و نفت به شکل مایع باقی می‌ماند.»

[...] مورخ رومی به نام آمیانوس مارسلینوس که همراه ژولین امپراطور روم به جنگ شاهپور دوم آمده چنین می‌نویسد: « ایرانیان برگ‌های گیاه مخصوص را در روغن خیس می‌کردند سپس مایع دیگری به‌نام نفت بر آن می‌افزودند. آنگاه تیرهای جنگی خود را در آن گذارده آتش می‌زدند و به طرف دشمن پرتاب می‌کردند و دقت می‌کردند کمان را آهسته رها کنند تا تیر به سرعت پرتاب نگردد و اتش آن خاموش نشود. این تیرها به هرجا می‌رسید ایجاد آتش‌سوزی می‌کرد و آتش آن با آب خاموش نمی‌شد و فقط ریگ و شن آن حریق را می‌خواباند.»

‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

[...] یاقوت حموی در معجم‌البلدان راجع به نفت بادکوبه چنین می‌نویسد: «بادکوبه در ایالت شیروان نزدیک دربند است. در این شهر چشمۀ بزرگی از نفت است که روزی هزار درهم نفت می‌دهد. کنار آن چشمۀ دیگری از نفت سفید است که مانند روغن زیبق است و شب و روز جاری است و عایدی این چشمه هم مانند چشمۀ اولی است. بازرگان موثقی به من گفت که در آنجا از یک قطعه زمین شعلۀ آتش جاودان برمی‌خیزد و هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود.»

نفت در سطح زمین
منطقه مسجد سلیمان

اولین تلاش‌ها که منجربه استحصال صنعتی نفت نشد

ـ در سال ۱۸۷۲م امتیازی به بارون جولیوس رویتر داده شد که فصل ۱۱ و۱۲ آن در خصوص کشف معادن از جمله نفت در ایران است. این امتیاز به دلیل مخالفت شدید دولت روس و اعتراضات رجال و علماء وقت پس از چندی ملغا گشت.

ـ در سال ۱۸۸۴م یک شرکت انگلیسی به نام هوتز که به تجارت واردات و صادرات مشغول و مرکزش در بوشهر بود امتیازی برای استخراج نفت دالکی واقع در نزدیکی بوشهر از دولت ایران تحصیل کرد و چاهی هم حفر نمود که چندان عمیق نبود و چون به نتیجه نرسید از این کار صرفنظر کرد و حقوق خود را به شرکت معدن ایران که بعد تشکیل شد واگذار کرد.

ـ در سال ۱۸۸۹م امتیاز دیگری به رویتر داده شد که بعدها به نام امتیاز بانک شاهنشاهی معروف گشت. فصل ۱۱ و ۱۳ این امتیازنامه در خصوص کشف معادن از جمله نفت بوده است. چندی بعد بانک شاهنشاهی به موجب اجازه‌ای که از دولت ایران داشت حقوقی که برای استخراج و بهره‌برداری از معادن ایران داشت به یک شرکت انگلیسی به نام «شرکت معادن ایران» که برای همین کار تشکیل شده بود واگذار کرد. [...] این شرکت عده‌ای مهندس و زمین‌شناس به ایران اعزام کرد که مطالعاتی برای کشف معادن بنمایند. [...] زمین‌شناسان شرکت در سمنان، دالکی و جزیرۀ قشم به کاوش پرداختند. در دالکی و قشم دستگاه‌های حفاری جدید برای اولین بار در ایران به کار افتاد و چاه‌هایی به عمق ۲۷۰ و ۲۵۰ متر حفر شد ولی به نتیجه نرسد. شرکت معادن ایران چند سالی در ایران به کاوش مشغول شد ولی چون سرمایۀ کافی نداشت و هزینۀ حمل و نقل بسیار گران تمام می‌شد توفیقی نیافت و در راس موعد ده‌سال طبق فصل یازدهم امتیازنامه حق استخراج معادن آن خود به خود ملغی گردید.

پل جولیوس رویتر
ناصرالدین‌شاه قاجار
ملکه ویکتوریا

باستان‌شناسی و نفت

ـ چند سال قبل از اعطای امتیاز دارسی مسیو دُمُرگان باستان‌شناس فرانسوی که سال‌ها در شوش مشغول کاوش برای کشف آثار باستانی ایران بود، مقاله‌ای در مجلۀ معادن که در پاریس چاپ می‌شد نوشت و راجه به وجود نفت در غرب و جنوب‌غرب ایران شرح مفصلی نگاشت. یک نفر ارمنی ایرانی به نام کتابچی‌خان که در آن‌موقع متصدی «ادارۀ گمرک» بود مقالۀ مزبور را خوانده و چون در مسافرت خود به نقاط غرب از آثار سطحی نفت مطلع شده بود مطمئن شد که منابع مهم نفت در ایران وجود دارد. وی سفری به پاریس کرد و در آنجا نظر به سابقۀ دوستی با سر هانری دروموندولف که چندی قبل از آن تاریخ سمت وزیر مختاری انگلیس را در ایران داشت ملاقات کرد. ضمن این ملاقات کتابچی‌خان به مقالۀ دمرگان اشاره کرد و مشاهدات شخصی خود را دربارۀ وجود نفت متذکر گردید و از سر دروموندولف تقاضا کرد که وسایل آشنایی او با سرمایه‌داران انگلیسی را فراهم نماید. سر هانری دروموندولف که خود چند سال وزیر مختار انگلیس در ایران بود اطلاعاتی راجع‌به منابع نفتی ایران داشت و به کتابچی‌خان وعدۀ اقدام داد و از پاریس عازم لندن شد که در آنجا با سرمایه‌داران وارد مذاکره شود. در لندن سر دروموندولف با شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی آشنا شد و او را تشویق کرد تا سرمایۀ خود را برای استخراج نفت ایران به‌کار اندازد.

ـ زمین‌شناسی به نام بِرلز با یک‌ نفر معاون به نام دالتن از طرف دارسی استخدام و به ایران اعزام گشتند. این متخصصین پس از مطالعۀ محل گزارش رضایت‌بخشی داده و گفتند که کشف نفت در حوالی قصر شیرین و شوشتر بسیار محتمل و در نقاط دیگر هم امید بسیاری می‌رود.

ژاک دمورگان

دارسی و تلاش‌های رینولدز

ـ در سال ۱۹۰۱م دارسی نماینده‌ای به اسم ماریوت به معیت کتابچی‌خان به تهران اعزام کرد که با دولت داخل مذاکره شده و امتیازی تحصیل نمایند. بر اساس این امتیاز نامه، کاوش، اکتشاف، استخراج، توسعه، آماده سازی برای تجارت و فروش گاز طبیعی نفت و مواد معدنی در بخشی از کشور ایران برای مدت ۶۰ سال به طور انحصاری به دارسی واگذار گردید. هنگام تحصیل این امتیاز نه امتیاز دهنده و نه امتیازگیرنده از آینده نفت ایران اطلاعی نداشتند و پیشرفت‌های علمی برای کاوش هم به حدی نرسیده بود که وجود نفت را بتوان پیش‌بینی نمود و اعتمادی به آن داشت.

ـ چند ماه پس از امضای امتیازنامه دارسی عده‌ای حفار لهستانی را استخدام کرد و با مقداری لوازم و اثاثیه به چاه‌سرخ در شمال قصر شیرین اعزام کرد (در آن‌ زمان چاه‌سرخ جزو ایران بود). مهندسی که دارسی برای ریاست عملیات انتخاب نمود شخصی بود به نام رینولدز که در وزارت فوائد عامه هندوستان سابقۀ ممتدی داشته و مردی فوق‌العاده با استقامت و پشتکارداری بود.

ـ در تابستان ۱۹۰۳م گاز نفت در عمق ۵۰۷ متر پدیدار و متعاقب آن نفت مختصری هم بدست آمد. چند ماه بعد چاه دوم در عمق مشابهی به نفت رسید که ـ محصول روزانۀ آن در اول سی تن و چندی بعد به ۲۵ تن تقلیل یافت. در این‌وقت محقق گردید که بواسطۀ بعد مسافت میان چاه‌سرخ و خلیج فارس (بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر) و هم‌چنین ناچیزی مقدار محصول، ادامۀ عملیات در آن منطقه منافی با صرفه می‌باشد. لذا دارسی تصمیمی گرفت چاه‌سرخ را رها کرده و در نقاط جنوبی به کاوش بپردازد. [...] طبق مادۀ ۱۶ امتیازنامه دارسی در سال ۱۹۰۳م با سرمایۀ ششصدهزار لیره شرکتی به نام «شرکت بهره‌برداری اولیه» تشکیل داد و سهامی را که تعهد کرده بود تسلیم و بیست‌هزارلیره نقد را هم به دولت ایران پرداخت. او تا آن وقت سیصد هزار لیره از جیب خود خرج کرده بود و حاضر نبود بیش از این مبلغ سرمایه‌اش را در این کار صرف نماید لذا درصدد برأمد که کمک و مساعدت دیگران را جلب نماید.

ـ دریاسالار لُرد فیشر پس از سال‌ها خدمت در نیروی دریایی انگلستاتن و مدت‌ها تبلیغ برای آنکه سوخت کشتی‌های جنگی انگلیسی تبدیل به نفت گردد در سال ۱۹۰۴م به فرماندهی نیروی دریايی انگلستان منصوب شد و فوری کمیته‌ای انتخاب کرد که قضیۀ تحصیل منابع کافی نفت برای نیروی دریایی را مطالعه و بررسی نماید. وی شنیده بود که دارسی امتیاز نفتی در ایران به دست آورده و در مذاکره است که آن را به سرمایه‌داران خارجی بفروشد. لذا به کمیتۀ مذکور دستور فوری داد تا به هرطریقی که باشد امتیاز مزبور را برای دولت انگلیس تحصیل نماید. [...] کمیتۀ مذکور بی‌درنگ شروع به کار کرد و در اولین گام به نزد لرد استراتکونا رفته و از او استعانت خواست. از طرف دیگر با شرکت نفت برمه که یک شرکت نفت تمام انگلیسی بود و به استخراج نفت برمه می‌پرداخت وارد مذاکرده شد و ازآن شرکت هم تقاضای مساعدت کرد که با آن موافقت شد. [...] در نتیجه این مذاکرات در سال ۱۹۰۵م شرکت جدیدی به نام «سندیکای امتیازات» در شهر گلاسکو تشکیل شد که سهام بهره‌برداری اولیه و امتیاز نامه را مالک گردید و سرمایۀ متناسبی هم برای ادامۀ عملیات در ایران تهیه کرد. صاحبان عمدۀ سهام این شرکت جدیدی عبارت بودند از لرد استراتکونا ، شرکت نفت برمه و دارسی.

اولین کاری که شرکت جدید کرد این بود که عملیات چاه‌سرخ را متوقف کرد و دستور داد که تمام لوازم و اثاثیه کار را به ماماتین در نزدیکی رامهرمز واقع در شمال اهواز منتقل کنند. در این‌جا شروع به حفر دو چاه امتحانی شد و حفارهای کانادائی استخدام کردند که تحت ریاست رینولدز به عملیات بپردازند. چاه اول به عمق ۶۶۱ متر و دومی ۵۹۱ متر رسید ولی هیچکدام به نفت نرسید. نبودن راه شوسه و مشکلات محلی هزینه کار را زیاد می‌کرد و چندی بعد اولیای شرکت جدید هم دچار نگرانی شدند.

ویلیام ناکس دارسی
مظفرالدین شاه قاجار

اولین چاه نفت

ـ هنگامی‌که در ماماتین نتیجۀ مطلوب به دست نیامد تصمیم گرفته شد که چاه‌های دیگری در نقطه‌ای که نامش در آنوقت «میدان نفتون» بود حفر نمایند. باستان‌شناس فرانسوی مسیو دمرگان در گزارش‌های خود ذکری از این نقطه که در میان تپه‌های خاک بختیاری واقع بود نموده و گفته بود که در سر راه میان مال‌امیر و شوشتر جائي به نام میدان نفتون هست که علائم ظاهری نفت در آنجا هویدا و خرابه‌های آتشکده‌ای نیز در آنجا موجود است که اهالی به نام مسجد سلیمان می‌شناسند. بنابراین اثاثیه و لوازم از ماماتین به مسجد سلیمان حمل و در آنجا حفاری شروع شد.در اواسط سال ۱۹۰۸م سرمایۀ شرکت «سندیکای امتیازات» رو به تحلیل میرفت و چاه‌های مسجدسلیمان هم به نفت نرسیده بود.

چنانکه مشهور است روسای شرکت تصمیم می‌گیرند به سرمهندس خود رینولدز دستور دهند که عملیات را متوقف کند و اثاثیه را جمع نموده با همراهان از ایران خارج شوند. گفته می‌شود این دستور به رینولدز می‌رسد ولی او بواسطۀ اعتماد زیادی که به مسجد سلیمان داشته از اجرای دستور خودداری کرده و به کار ادامه می‌دهد. به هرحال عملیات مسجد سلیمان ادامه پیدا می‌کند تا اینکه در تاریخ ۲۶ مه ۱۹۰۸م (پنج خرداد ۱۲۸۷ هجری شمسی) متۀ حفر چاه آخرین ضربت خود را به صخره‌ای که روی معدن معروف مسجد سلیمان قرار گرفته بود وارد می‌کند و نفت از چاه با فشار زیادی فوران می‌کند. در این تاریخ آشکار می‌شود که ایران دارای منابع ذیقیمت نفت بوده و آیندۀ درخشانی در پیش دارد. عمق اولین چاه ۳۶۰ متر و عمق چاه دوم که ده روز پس از چاه اول به نفت می‌رسد ۳۰۷ متر بود.

کشف این معدن مهم، فوری مشکلات مالی را حل کرد و چندماه بعد یعنی در آوریل ۱۹۰۹م «شرکت نفت ایران و انگلیس» تشکیل و در لندن به ثبت رسید. این شرکت جانشین شرکت «سندیکای امتیازات» گردید و بخشی از سهام آن را شرکت نفت برمه برداشت و باقی در بازار فروخته شد. دارسی و لرد استراتکونا دراین موقع سهام‌داران شرکت نفت برمه بودند. لرد به ریاست هیئت مدیره انتخاب شد و دارسی هم به عضویت هیئت مدیره درآمد و تا سال ۱۹۱۷ که فوت کرد این سمت را داشت.

فوران اولین چاه نفت
جرج برنارد رینولدز
ساخت اولین دکل حفاری

تحصیل اراضی و تامین امنیت

موضوع تحصیل اراضی در مسجد سلیمان و امنیت آن ناحیه از ابتدا مواجه با مشکلات بسیاری شد. اراضی مذبور غالبا چراگاه دست‌جمعی ایل بختیاری بود که طبق سنت قدیم متعلق به همۀ افراد ایل بود. [...] ایلخانی و ایل‌بیگی بختیاری خود را نمایندۀ دولت مرکزی معرفی کرده و فقط در مقابل دریافت وجوهی حاضر بودند امنیت ناحیه را عهده‌دار گردند.

برای آنکه روابط شرکت و خوانین بختیاری به نحو مطلوبی جریان یابد سه فقره قرارداد با آنها منعقد شد که تسهیلات بسیار در کار شرکت فراهم آورد:

اول قراردادی مربوط به سهام شرکت بود که خوانین بختیاری را در امور شرکت سهیم می‌ساخت. برای این منظور شرکت نفت ایران و انگلیس یک شرکت تابعه به نام شرکت نفت بختیاری تشکیل داد که حدود عملیات آن محدود به یک میل مربع در وسط مسجد سلیمان بود. [...] سه درصد از سرمایۀ این شرکت مجانا به خوانین شرکت واگذار گردید. نمایندگان ایلخانی از طرف سایرین نمایندگی داشتند که عواید سهام را هرسال گرفته و بین دیگران تقسیم نمایند.

دوم قراردادی راجع به خرید اراضی بود که هر سال شرکت اراضی راکه در حدود خاک بختیاری لازم داشت از ایلخانی و ایل‌بیگی به قیمت معینی خریداری می‌کرد و این دو که خود را نمایندۀ دولت می‌دانستند متعهد بودند که وجه آن را به صاحبان حقیقی اراضی برسانند.

سوم قراردادی دربارۀ حفاظت محل بود. ایلخانی یکی از خان‌زاده‌ها را به عنوان سرمستحفظ به شرکت معریفی می‌کرد و عده‌ای تفنگچی در اختیار او می‌گذاشت. شرکت نیز حقوقی به سرمستحفظ و تفنگچیان می‌پرداخت و آنها امنیت ناحیه را حفظ می‌کردند. سالی سه هزار لیره هم به ایلخانی می‌داد. [...] این قرارداد تا موقعیکه نفوذ دولت مرکزی در خوزستان مستقر نشده بود به قوت خود باقی بود. ولی بعدها با ایجاد ادارات دولتی و ژاندارمری و غیره خود به خود از بین رفت.

علیمردان‌خان
شیخ خزعل

پالایشگاه آبادان

در سال ۱۹۰۹م شرکت نفت قراردادی با شیخ خزعل منعقد و یک میل مربع اراضی آبادان را برای ایجاد پالایشگاه از او خریداری کرد. سال بعد ساختن پالایشگاه شروع و سه سال بعد خاتمه یافت. در ابتدا پالایشگاه برای تصفیه ۱۲۰٫۰۰۰ تن در سال ساخته شد و بعدها به تدریج توسعه یافت. به موجب قرارداد دیگری که شرکت با شیخ خزعل داشت حفاظت ناحیۀ آبادان را شیخ در مقابل مبلغی که شرکت می‌پرداخت عهده‌دار بود.

در ابتدای امر کلیۀ لوازم از خرمشهر با کشتی به اهواز حمل می‌شد و از آنجا به واسطۀ نبودن راه شوسه و وسایل جدیدی حمل و نقل با قاطر به مسجد سلیمان حمل می‌گردید. بعدها کشتی‌های کوچک‌تری محصولات را از اهواز به درخزینه رسانده و از آنجا با وسایل جدیدی به مسجد سلیمان حمل می‌کردند. یک خط لوله ازمسجدسلیمان به آبادان کشیده شد که در سال ۱۹۱۲م به اتمام رسید. چهار ایستگاه تلمبه در نقاطی موسوم به تمبی، ملاثانی، کوت عبدا... و دارخوین ایجاد گشت که فشار کافی ایجاد کرده و نفت را به آبادان می‌رساند. در سال ۱۹۱۲م اولین نفتی که از معادن جنوب ایران استخراج شده بود به شکل خام صادر شد.

ساعت تعطیلی پالایشگاه
احداث پالایشگاه
پالایشگاه در ۱۲۹۷ش
اسکله الف / باوارده

اولین بناها

توسعۀ عملیات بین سال‌های ۱۹۰۸م و ۱۹۱۴م که جنگ جهانی اول شروع شد با سرعت هرچه تمام‌تر پیش رفت. تا سال ۱۹۱۴م سی حلقه چاه در مسجدسلیمان حفرشد و خانه‌هایی برای کارکنان نفت ساخته شد و خط لوله به چاه‌های نفت وصل شد. آب خوراکی از رود کارون با لوله آورده شد و کارخانه تعمیر و انبار ملزومات و بیمارستان و باشگاه و غیره بنا گردید. در زمان آغاز جنگ جهانی اول شرکت نفت دارای معدن بزرگ مسجد سلیمان و خط لوله‌ای از معدن مزبور تا آبادان و پالایشگاه متناسبی در جزیرۀ آبادان بود.

خانه‌های بیست فوتی
اداره مرکزی شرکت نفت
بیمارستان مسجدسلیمان
کارگاه تعمیرات

پیشرفت خانه‌سازی

هنگامیکه جنگ بین‌الملل اول شروع شد ماهی ۲۵۰۰۰ تن نفت از آبادان صادر می‌گردید و اهمیت این مقدار نفت برای نیروی دریایی انگلیس و مقاصد جنگی ان دولت به اندازه‌ای بود که دولت مصمم شد اقدامات جدی نموده و مانع سرایت عملیات جنگی به خوزستان شود.

[...] سوراخ شدن لولۀ نفت ـ توسط عمال آلمان ـ دو الی سه ماه وقفه‌ای درکارها ایجاد کرد ولی در تابستان ۱۹۱۵م نفت جریان خود را به طور عادی شرع کرد و دیگر در تمام مدت جنگ تجاوزی به اموال و موسسات شرکت نفت نشد. بین سال‌های ۱۹۱۵م و ۱۹۱۹م عملیات شرکت در ایران توسعه یافت و با وجود اینکه وارد کردن لوازم از خارج و استخدام کارمندان خارجی و تهیه لوازم مواجه با اشکالات بسیار بود اما احتیاج فوق‌العاده به نفت طوری بود که برای توسعۀ عملیات در ایران اولویت به خصوصی قائل شده بودند. راه شوسه‌ای بین مسجد سلیمان و دره خزینه ساخته شد و وسایل حمل و نقل جدید از قبیل اتومبیل‌های سواری و باری به کار افتاده و کارخانۀ برق مسجدسلیمان توسعه یافت و خانه‌سازی در مسجد سلیمان پیشرفت زیادی کرد و از هر حیث کارها روبه توسعه می‌رفت.

ناو HMS Hercules انگلستان

بِرِیم

در اوایل دهۀ ۱۹۲۰م، بریم از مجموعۀ چند ساختمان پراکنده به شبکه‌ای از خیابان‌های قابل گسترش تبدیل شده بود که شامل خوابگاه‌های مخصوص کارکنان مجرد [...] و هم‌چنین ویلاهای دو طبقۀ بزرگی در نزدیکی رودخانه برای کارکنان ارشد می‌شد. [...] احداث مجموعه‌های همگانی مانند باشگاه سوارکاری و پارک‌های متعدد هم شروع شده بود. در واقع، تاسیسات بریم به صورت واحه‌ای سبز در بیابان کاری عظیم بود. [...] شرکت نفت پا به پای توسعۀ آبادان امکانات آموزشی، بهداشتی، تفریحی و ترابری بیشتری فراهم میکرد حتی ماموران راهنمایی رانندگی خود را داشت.

خانه‌های کارمندان در بریم
بریم
بریم
بریم

خط آهن، خانه و مسکن

در سال ۱۹۲۱ م خط لولۀ جدیدی بین مسجد سلیمان و آبادان کشیده شد و ایستگاه‌های تلمبۀ بزرگتر و کاملتری بنا گردید. در آبادان دستگاه‌های جدید تصفیه بنا شد و در آخر سال ۱۹۲۲م آبادان قادر بود سالی سه ملیون تن نفت تصفیه نماید. در سال ۱۹۲۴م خط آهن کوچکی بین درخزینه و مسجد سلیمان ساخته شد که محصولات شرکت را پس از حمل آنها از آبادان به درخزینه با وسایل آبی روی رود کارون، با راه آهن به مسجدسلیمان می‌برد. برای همۀ کارمندان خارجی در مسجدسلیمان و آبادان خانه و مسکن ساخته شد ولی فقط برای تعداد معدودی از کارکنان ایرانی در مسجد سلیمان خانه‌هایی بر پا شد و قسمت اعظم کارگران ایرانی در آن گرمای شدید از وسایل اولیه زندگی محروم بودند.

ایستگاه درخزینه
بازار مسجد سلیمان
حفاری در مسجدسلیمان
پل روی رودخانه تمبی

هفتگِل

پس از جنگ کاوش برای کشف معادن جدید نفت در حوزۀ امتیازیه مستمرا ادامه داشت. پس از سه سال کار در جزیرۀ قشم معلوم شد که نفت زیادی آنجا نیست. همین نتیجه در دهلران هم بدست آمد. در شاه‌آباد غرب و در کوه موند نزدیک بوشهر چاه‌هایی حفر شد و نتیجه منفی بود. در نقاط دیگر خوزستان مانند دال‌پری، زلای، پیرگاه، گچ خلج، سرنفتک، اهواز، ماماتین، چانگر، صلح‌آباد، کوندک، تماهه چاه‌هایی حفر شد و به نتیجه نرسید. [...] در سال ۱۹۲۸م معدن نفت هفتگل که در پنجاه و هشت کیلومتری جنوب‌شرقی مسجد سلیمان واقع است کشف شد. پس از کشف این معدن چاه‌های متعددی در این معدن حفر شد که در سال ۱۹۳۰م از شش چاه آن نفت استخراج می‌شد. در سال ۱۹۳۰م خط لوله‌ای از هفتگل به به کوت‌عبدا... کشیده شد که به خط لوله‌ای که از مسجد سلیمان به آبادان امتداد داشت متصل گردید.

هفتگل

تامین رفاه و آسایش کارکنان ایرانی

در سال ۱۹۳۰م ظرفیت پالایشگاه آبادان بسیار افزایش یافت و با ایجاد دستگاه‌های جدید فراورده‌های تصفیه شده آن ترقی بسیار نمود. در سال ۱۹۳۱م عدۀ کارکنان شرکت در ایران بالغ بر بیست هزار نفر بود و کم‌کم شرکت به فکر این افتاد که برای کارکنان ایرانی خود خانه و مسکن ساخته و رفاه و آسایش آنها را به تدریج فراهم آورد. از سال ۱۹۲۳م شرکت مراکزی برای تربیت کارگران و آموختن فنون مختلف به آنها ایجاد کرده بود و این کار را بعد از سال ۱۹۲۹م توسعه داد. در قسمت بهداری، بیمارستان‌های آبادان و مسجد سلیمان مجهزتر گشت و درمانگاه‌های متعددی ایجاد شد که بهداشت عموم کارکنان شرکت را تامین می‌کرد.

پالایشگاه آبادان
توسعه پالایشگاه
کارگران هندی در تراشکاری
ایستگاه آتش‌نشانی
پمپ بنزین بازار آبادان
پالایشگاه آبادان

لغو قرارداد دارسی

لغو قرار داد دارسی و امضا قرار داد ۱۹۳۳ در تاریخ هفتم خرداد ۱۳۱۲ هجری شمسی.

در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه می‌داد.

مطابق این قرار داد حق انحصاری لوله‌کشی در خلیج فارس از دست شرکت خارج شد. همچنین کمپانی تعهد نمود از تعداد کارشناسان خارجی بکاهد و به جای آنها از اتباع ایرانی سود جوید. این‌ها بخشی از مزایای ظاهری قرارداد بود که عملا اجرا نشد. در این قرارداد هرچند ظاهرا وسعت حوزه عملیاتی شرکت محدود شد اما این حق به آنها داده شد که از بهترین و اصلی‌ترین منابع نفتی ایران سود جوید.کمپانی حق نداشت درجهت رشد و تسهیل فعالیت‌های خود به ساخت راه‌آهن، بندر و هرگونه وسیلۀ ارتباطی دیگر بپردازد. مهمترین نکته‌ای که در قرارداد ۱۹۳۳ به ضرر ایران گنجانده شده بود، تمدید امتیاز دارسی بود. این قرارداد امتیاز روبه اتمام دارسی را به مدت شصت سال دیگر تمدید نمود و از تعلق یافتن منابع و امکانات نفتی به ایران جلوگیری نمود.

قانون ملی شدن نفت که در سال ۱۳۲۹ تصویب شد این قرارداد را باطل کرد ولی پس از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ قرارداد کنسرسیوم جانشین آن شد.

جان کدمن / رئیس شرکت
جشن لغو قرارداد
جشن لغو قرارداد

شهرک‌سازی گسترده

در قسمت اجتماعی، شرکت پس ازعقد قرارداد ۱۹۳۳م نقشه‌ای طرح کرد که برای تمام کارکنان خارجی و یک قسمت از کارکنان و کارگران ایرانی خود خانه‌هایی ساخته و وسایل رفاه و آسایش آنها را فراهم کند. در آبادان و مسجدسلیمان و هفتگل برنامۀ ساختمانی شرکت از ۱۹۳۴م شروع شد و پیشرفت‌های عمده‌ای هم نمود. ولی این برنامه محدود بود و شامل همۀ کارکنان شرکت نمی‌گردید و تولید عدم رضایت بسیاری بین آنهایی که فاقد خانه و مسکن مناسب بودند نمود. در قسمت بهداری و فرهنگ هم شرکت اقدامات مهمی را شروع کرد. بیمارستان‌های آبادان و مسجد سلیمان را توسعه داد و درمانگاه‌های متعددی بنا کرد و جدیت بسیاری برای تامین بهداشت عموم کارکنان خود می‌نمود. چند مدرسه ابتدایی در آبادان و مسجد سلیمان ساخته و تحویل وزارت فرهنگ داد. در آبادان یک آموزشگاه فنی ساخت و دیپلمه‌های مدارس متوسطه را در آن پذیرفته و پس از چهارسال مهندسین قابلی از آن خارج می‌گشتند. یک آموزشگاه حرفه‌ای شبانه‌روزی هم در آبادان ایجاد کرد که جوانان بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به آن وارد شده و پس از چند سال تحصیل و عمل، کارگران فنی لایقی از آب درمی‌آمدند.

دانشکده فنی آبادان را که در شمال شرق و آن‌سوی لوله‌ها واقع شده بود ، ویلسون در سال ۱۹۳۸م پس از طراحی بوارده طراحی کرد. این دانشکده را برای آموزش ایرانیان برای احراز بعضی منصب‌هایی رفیع تاسیس کردند.

کلوپ و رستوران در بریم
دانشگاه نفت آبادان
دانشجویان آموزشگاه فنی
پزشکان و پرستاران شرکت

توقف برنامۀ خانه‌سازی

از موقعیکه جنگ دوم جهانی آغاز گشت و تا دوسال بعد از آن صنعت نفت ایران مواجه با مشکلات بسیاری گردید. [...] از سال دوم جنگ که معلوم شد نفت ایران باید مقادیر زیادی فرآورده‌های نفتی برای متفقین تهیه نماید توسعه عملیات شرکت دوباره آغاز شد و دولت‌های انگلیس و امریکا تصمیم گرفتند که لوازم کار را به ایران ارسال کنند. اولین اقدام این بود که وسایل استخراج از معدن آغاجری شروع شد. سال بعد معدن نفت‌سفید شروع به استخراج کرد و خط لوله‌ای از از معدن مزبور به نقطه‌ای بین اهواز و شوشتر که موسوم به ویس است کشیده شد و به خط لولۀ مسجدسلیمان آبادان متصل شد. در آبادان هم دستگاه‌های جدید برای تهیۀ بنزین هواپیما و سایر فراورده‌ها آماده و فراهم شد و گنجایش پالایشگاه آبادان در سال ۱۹۴۵ تقریبا به دو برابر افزایش یافت. چون در ایام جنگ متخصص کمیاب بود، شرکت عدۀ لازم را از چک‌اسلواکی، دانمارک، یونان، سوییس و فلسطین استخدام کرد و به ایران آورد و با عجله زیاد برنامه جنگی را باتمام رساند. در همین حال برعدۀ کارکنان ایرانی شرکت هم افزوده شد.

در اوایل جنگ که بیشتر عملیات جدید شرکت متوقف شده بود برنامۀ ساختن خانه و سایر وسایل رفاه کارکنان هم قطع شد. همینکه برنامۀ توسعه عملیات برای مقاصد جنگی شروع شد و برعدۀ کارکنان شرکت افزوده شد جمعیت آبادان روبه فزونی گذاشت و قضیۀ منزل و مسکن بی‌نهایت مشکل شد. عدم رضایت بین کارکنان ایرانی شرکت روبه افزایش داشت تا اینکه بالاخره منجربه اعتصاب عمومی شد.

متفقین در پالایشگاه

مسجدسلیمان، لالی، آغاجری، بندر معشور

مرکز اداری معادن نفت در مسجدسلیمان بود که دارای کارخانۀ تعمیرات، لابراتوارها و تاسیسات تحقیق و بررسی‌های علمی ادارات مرکزی معادن بود و کاملا مجهز برای این بود که مرکزیت داشته و سایر نقاط را اداره نماید. کارکنان این ناحیه درحدود شش هزار نفر بودند که برای عدۀ زیادی از آنها خانه و مسکن ساخته شده بود و بیمارستان بزرگی در مسجد سلیمان بنا شده بود که احتیاجات محل را رفع می‌کرد.در شمال مسجد سلیمان معدن لالی قرار گرفته است که رود کارون از وسط آن جاری است. [...] در سال ۱۹۴۶ چاهی در این معدن حفر کرده و به نفت رسید و پس از ان چاه‌های دیگری نیز حفر شد. خط لوله‌ای از لالی به مسجد سلیمان کشیده شد که معدن لالی را به خط لولۀ مسجد سلیمان متصل کند. [...] آغاجری پس از جنگ با استعداترین معادن نفتی ایران محسوب می‌شد. این معدن مجهز به کاملترین وسایل بوده و کوشش بسیار شده است که همۀ وسایل جدیدی در ان موجود باشد. عدۀ کارگران و کارکنان آن از سایر معادن به جز مسجد سلیمان زیادتر و وسایل آسایش آن‌ها کاملتر است. پس از جنگ توسعۀ زیادی در ناحیۀ گچساران داده نشد. [...] در طی جنگ و بعد از جنگ توسعه زیادی در بند معشور صورت گرفت و این بندر که به دریا وصل است و عمق آب آن زیاد است، برای بارگیری کشتی‌های بزرگ مجهز شده است. همۀ معادن به بندر معشور و آبادان متصل هستند. [...] در تمام معادن کارخانه‌های برق ایجاد شده و از نزدیکترین رودخانه آب برای معادن مزبور تهیه شده است و راه شوسه به تمام معادن ساخته شده و برای رفت و آمد اتومبیل‌های باری و سواری آماده است. [...] امروز پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه نفت جهان است و مساحت آن به استثنای اراضی که اختصاص به مخازن نفت و خانه‌های مسکونی دارد بالغ بر ۱۶۲ هکتار است.

نوروز مسجد سلیمان
آغاجری
گچساران
ماهشهر / معشور

خروج نیروهای انگلیسی از ایران

صنعت نفت ایران در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ هجری شمسی ملی شد. بعد از ملی شدن صنعت نفت اهمیت مسکن برای کارکنان صنعت نفت در آبادان برای شرکت در درجۀ اول اهمیت قرار گرفت. با خروج انگلیسی‌ها از ایران، خانه‌های تحت اختیار ایشان به کارمندان ایرانی رده‌بالای شرکت نفت تعلق گرفت و به این ترتیب، تعداد بیشتری خانه در اختیار کارگران گذاشته شد.

مصدق بعد از دادگاه لاهه

خاتمه یافتن سلطه انحصاری شرکت نفت بریتانیا بر صنعت نفت ایران

قرارداد کنسرسیوم قراردادی است که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش بین دولت ایران و کنسرسیومی از شرکت‌های نفتی بین‌المللی برای بهره‌برداری از منابع نفتی ایران بسته شد. این قرارداد سرانجام در ۱۵ اوت ۱۹۵۴ (مرداد ۱۳۳۳) به نام «قرارداد کنسرسیوم نفت ایران» بین دولت ایران و کنسرسیوم به امضا رسید. براساس این قرارداد اعلام شد که به ترتیب «شرکت نفت بریتانیا» چهل درصد از سهام، پنج شرکت امریکایی هریک هشت درصد سهام، و شرکت انگلیسی ـ هلندی « رویال داچ شل»، چهارده درصد سهام و بالاخره « شرکت نفت فرانسه» شش درصد سهام را خواهند داشت. با تدوین این قرارداد فروش نفت ایران پس از نزدیک به چهار سال وقفه در بهمن سال ۱۳۳۱ از سر گرفته شد و با تصویب آن در مجلس شورای ملی در هشتم آبان ۱۳۳۳، نفت ایران وارد کشتی‌های نفت‌کش انگلیسی، فرانسوی، امریکایی و هلندی شد. مدت این قرارداد ۲۵ سال است به علاوۀ حق تجدید سه دورۀ پنج سالۀ اضافی.

به دنبال تشکیل کنسرسیوم نفتی متشکل از چندین شرکت نفتی بین‌المللی، چرخ صنعت نفت که به خاطر تحریم‌ها از گردش بازایستاده بود، باردیگر شروع به کار کرد.

ورودی شرکت BP
بازدید کنسرسیوم از آبادان

خانه‌سازی شرکت نفت

از سال ۱۹۵۵م تا ۱۹۶۶م تعداد قابل توجهی خانه در آبادان برای سکونت کارکنان وکارگران ساخته و تحویل داده شد. در سال ۱۹۵۹م در گچساران تعداد قابل توجهی خانه برای سکونت کارکنان وکارگران ساخته و تحویل داده شد، از ۱۹۶۰ اجرای برنامه آزمایشی « تملک مسکن » برای کارگران آغاز شد و ۹۱ خانه سه و چهار اتاقه ارزان در اهواز ساخته شد، در نتیجه این اقدام با این روش تا سال ۱۹۶۳ بیش از هزار خانه به کارگران واگذاز شد. در خلال سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ بیش از هزار خانه کارگری و سرویس‌های مربوط در ناحیه پیروزآباد، ۲۰۰ خانه کارمندی در بواردۀ جنوبی و هلال بریم ساخته شد. با ساخته شدن این خانه‌ها تقریبا مشکل کمبود مسکن رفع شد. تا سال ۱۹۶۶م (۱۳۴۵) بیش از ۱۴ هزار خانه شرکت نفتی در آبادان وجود داشت.

پالایشگاه و شهرک بریم
عکس هوایی آبادان
باوارده شمالی

توسعه اهواز

خانه‌سازی ویلایی در نیوسایت اهواز در دهۀ پنجاه شمسی و نیز شهرک‌های دیگر نفتی در اهواز حکایت از این رویکرد داشتند که اهواز جایگزین آبادان که خود جایگزین مسجدسلیمان بود، خواهد شد. احداث ساختمان مدرن دو طبقۀ اداری شرکت نفت اهواز در این دهه نمادی از نتایج توجه ویژه به ساخت وساز و توسعۀ شهر اهواز است که از نظر و دیدگاه شرکت نفت به جای آبادان و مسجد سلیمان باید انجام می‌شد.

خرم‌کوشک

دوره‌ای کم‌تحرک در امور غیر صنعتی

فعالیت‌های عمرانی شرکت نفت تا انقلاب اسلامی با همان روند گذشته و به تدریج انجام می‌شد و امور شهرسازی و ساخت وسازهای مسکونی و نیز توسعۀ زیرساخت‌ها توسط شرکت نفت به همان روال سابق ادامه پیدا کرد. اما از سال ۱۳۵۷ ش و مقارن با اعتصابات سراسری تا انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۵۹ و شروع جنگ تحمیلی (که تقریبا تمامی شئونات مملکتی به رکودی طبیعی وارد شده و تحریم بین‌المللی نیز مزید بر علت شده بود) فعالیت‌های غیرصنعتی شرکت نفت نیز راکد شد. با شروع جنگ نیز این رکود فعالیت‌های عمرانی بالاخص در مرزهای جنوبی و شهرهای مرزی نفتی جنوب ادامه یافت. در این دوره زمانی خاص به جز در مواردی، عملا فعالیتی غیر صنعتی در شرکت نفت وجود نداشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی دامنه واگذاری منازل شرکتی به کارکنان سازمان‌های دولتی دیگر وسیعتر شد. سازمان‌هایی نظیر شهربانی، دارائی، آموزش و پرورش و ... تعدادی از این منازل را برای تخصیص به کارکنان خود در اختیار گرفتند. در میان استفاده‌کنندگان از این منازل مسکونی سهم همده نصیب ارتش شد.

بهمن ۵۷

وضعیت ویژه

روز ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) هواپیماهای جنگنده عراقی حمله شدیدی به پالایشگاه آبادان، بزرگترین پالایشگاه نفت جهان، انجام دادند. این حملات به مدت یکماه ادامه داشت تا به پالایشگاه صدمات کلی وارد شود. عراقی‌ها این حملات را علیه تمام شهرها و بنادر نفتی ایران انجام می‌داند. در واقع هدف اصلی دشمن در دو نکته خلاصه می‌شد: پالایشگاه آبادان قادر به تولید فراورده‌های سوختی نباشد و صادرات نفت نیز قطع شود. [...] از آنجا که حملات عراق از مرزهای جنوب غربی کشور آغاز شد و این مناطق میدان اصلی جنگ در طول هشت سال مبارزه بودند، لذا بیشترین آسیب‌ها متوجه تاسیسات نفتی که در عین حال مهمترین تاسیسات صنعتی کشور بودند، شد. [...] دشمن تنها تاسیسات را بمباران نمی‌کرد بلکه خانه‌های مسکونی نیز در معرض حملات هوایی و موشکی قرار می‌گرفت. در طول مدت جنگ، تمام واحدهای مسکونی، تجاری، اداری و صنعتی آبادان بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد تخریب گردید.

دراثر این ناامنی به وجود آمده در شهرها و روستاهای حول وحوش مرز، جمعیت این روستاها وشهرها به مکان‌های مختلفی مهاجرت کردند. در منطقه جنوب عمده‌ترین مهاجرت‌ها به سوی اهواز انجام شد که دشمن موفق نگردیده بود آن را تصرف کند.جمع کثیری از ساکنان آبادان ساکن رامهرمز شدند وعده‌ای دیگر از آنان که عمدتا کارمند شرکت نفت بودند به اهواز سرازیر شدند. [...] مسجدسلیمان در دوران جنگ تحمیلی وضعیت ویژه‌ای داشت. این شهر که اولین شهر نفتی بود و بالاترین میزان تولید نفت را در ابتدا دارا بود به تدریج دچار افت تولید گردید و شرکت نفت به همین دلیل کارکنان خود را به تدریج از این شهر خارج کرده بود. ولی این روند تخلیه کارکنان نفتی با شروع جنگ روند معکوسی به صورت مهاجرپذیری یافت.

بیش از ۲۰۰ واحد منازل مسکونی شرکت نفت در منطقه مسجد سلیمان در اختیار سازمان‌های دولتی قرار گرفت. با ایجاد این موازنه یعنی تخلیه شهر از کارکنان نفتی و جایگزینی نیروهای ارتش و مهاجرین جنگی، شهر مسجد سلیمان به شدت هفتگل و نفت سفید دچار رکود نمی‌شود. در سال ۱۳۴۶ مناطق هفت‌گل،لالی و نفت سفید از لحاظ غعالیت‌های نفتی متروکه بودند و همین امر باعث تسریع در بازگشت اکثر مهاجرین جنگی به مناطق سکونت قبلی خود گردید.

بریم

نفت در ایران قدیم

اولین تلاش‌ها

باستان‌شناسی و نفت

امتیازنامه‌دارسی

چاه شماره یک

تامین امنیت

پالایشگاه آبادان

اولین بناها

جنگ جهانی اول

بِرِیم

توسعۀ مسجدسلیمان

هفتگِل

توسعۀ پالایشگاه آبادان

قرارداد ۱۹۳۳

توسعۀ شهرک‌سازی

جنگ جهانی دوم

مرکزیت مسجد سلیمان

شرکت ملی نفت

کنسرسیوم

خانه‌سازی شرکت نفت

توسعه اهواز

انقلاب اسلامی

جنگ تحمیلی

  • ۱۸۷۲
  • ۱۹۰۰
  • ۱۹۱۰
  • ۱۹۲۰
  • ۱۹۳۰
  • ۱۹۴۰
  • ۱۹۵۰
  • ۱۹۶۰
  • ۱۹۷۰
  • ۱۹۸۰
  • ۱۹۹۰
  • ۱۲۵۱
  • ۱۲۷۹
  • ۱۲۸۹
  • ۱۲۹۹
  • ۱۳۰۹
  • ۱۳۱۹
  • ۱۳۲۹
  • ۱۳۳۹
  • ۱۳۴۹
  • ۱۳۵۹
  • ۱۳۶۹

بارگذاری ...